گلی خوشبوی در حمام روزی/ رسید از دست محبوبی به دستم/ بدو گفتم که مشکی یا عبیری / که از بوی دلآویز تو مستم/ بگفتا من گلی ناچیز بودم / ولیکن مدتی با گل نشستم/ کمال همنشینی در من اثر کرد/و گر نه من همان خاکم که هستم
9- و من کلام له (علیه السلام) فی صفته و صفة خصومه و یقال إنها فی أصحاب الجمل : وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّى نُمْطِرَ .
متن فارسی
شناخت طلحه و زبیر (و اصحاب جمل) چون رعد خروشیدند و چون برق درخشیدند، اما کارى از پیش نبردند و سر انجام سست گردیدند ولى ما این گونه نیستیم، تا عمل نکنیم، رعد و برقى نداریم، و تا نباریم سیل جارى نمى سازیم.
8- و من کلام له (علیه السلام) یعنی به الزبیر فی حال اقتضت ذلک و یدعوه للدخول فی البیعة ثانیة : یَزْعُمُ أَنَّهُ قَدْ بَایَعَ بِیَدِهِ وَ لَمْ یُبَایِعْ بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَقَرَّ بِالْبَیْعَةِ وَ ادَّعَى الْوَلِیجَةَ فَلْیَأْتِ عَلَیْهَا بِأَمْرٍ یُعْرَفُ وَ إِلَّا فَلْیَدْخُلْ فِیمَا خَرَجَ مِنْهُ .
متن فارسی
(در این سخنان ارزشمند در سال 36.هجرى به بیعت زبیر، اشاره دارد) زبیر، مى پندارد با دست بیعت کرد نه با دل، پس به بیعت با من اقرار کرده ولى مدّعى انکار بیعت با قلب است، بر او لازم است بر این ادّعا دلیل روشنى بیاورد، یا به بیعت گذشته باز گردد.
منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند، و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد و در دل هاى آنان تخم گذارد، و جوجه هاى خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم هاى آنان مى نگریست و با زبان هاى آنان سخن مى گفت. پس با یارى آنها بر مرکب گمراهى سوار شد و کردارهاى زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند رفتار کسى که نشان مى داد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان، سخن باطل مى گوید.
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیب هاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.